۱۳۸۸ مرداد ۱۶, جمعه

سید مصطفی محقق داماد در نامه‌ای سرگشاده خطاب به آیت‌الله هاشمی شاهرودی، رئیس قوه قضاییه، عملکرد ضعیف

متن کامل نامه انتقادآمیز آیت‌الله محقق داماد به رئیس قوه قضاییه
سید مصطفی محقق داماد در نامه‌ای سرگشاده خطاب به آیت‌الله هاشمی شاهرودی، رئیس قوه قضاییه، عملکرد ضعیف


قلم - شگفتا! کار قوه قضائیه به جایی رسیده که از یکسو توسط ائمه جمعه موقّته توصیه به بی‌رحمی شوند و حدیث شریف لا دین لمن لا رحم له را فراموش کنند و یا به «گرفتن اعتراف!!» مفتخر گردند و از سوی دیگر توسط ریاست قوه مجریه به رعایت رافت اسلامی و کرامت انسانی مورد خطاب قرار گیرند. البته بسیار خوب سفارشی بود که ایشان فرمودند -شکرالله سعیهم- ولی آیا بهتر نبود که رئیس‌جمهور دولت نهم به جای چنین خطاب بشر دوستانه به جنابعالی یا لا اقل در جنب آن، عتاب قانونی به وزیر کشورشان می‌کردند و وی را تحویل دستگاه عدالت می‌دادند؟ وزیری که تحت مسئولیت وی چنین وقایع شرم‌آوری اتفاق افتاده است مگر می‌تواند مسئول نباشد؟ آیا این نتیجه تاخیر حضرتعالی در اقدام قضایی نیست؟

حضرت آیت الله جناب آقای‌هاشمی شاهرودی
ریاست محترم قوه قضائیه ‏

با سلام وتحیات

به خاطر دارم نیمه اردیبهشت 1358 برای زیارت عتبات عالیات به نجف اشرف مشرف شدم. در بدو ورود مرحوم شهید آیت الله سید محمد باقرصدر طاب ثراه نگارنده را سرافراز فرمودند و به همراه یکی از دوستان مشترکمان به محل اقامت اینجانب تشریف فرما شدند و زیارت ایشان نصیبم شد. چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی که هرگز از خاطرم نمی‌رود. ایشان از مباحثات با ابن عمّشان امام موسی صدر، و یادداشت‌های درس مرحوم والدما، آموزگار جاودان فقاهت مکتب قم‎ «آیت الله سید محمد محقق داماد» و نظریات جدید مطروحه در این مکتب سخن گفتند. از استاد مرتضی مطهری که شهادتشان تازه رخداده بود و نظراتشان گفتگو به میان آمد. آنگاه ایشان خطاب به اینجانب فرمودند «این روزها آقای سید محمودهاشمی که گویی فرزند من است برای حفظ جانش عراق را به قصد قم ترک کرده است و نوید دادند که ایشان می‌تواند صدیق همفکرگرانبهایی برای شما باشند». من که نادیده خریدار شده بودم نخستین بار که جنابعالی را در قم زیارت کردم، درست همان یافتم که فرموده بودند. اینک به حکم ولایت دوستی، و با استفاده از حقوق شهروندی، مایلم که بی پرده سطور زیر را به عرض برسانم:‏

حضرت آیت الله

به عقیده اینجانب بالاترین و بزرگترین ره آورد تحولات قرن حاضر برای بشریت معاصر قواعد جزای عمومی و آئین دادرسی کیفری است. این گفته حقوقدانان جهانی به هیچوجه گزاف نیست که ارزیابی نظام قضایی و حقوقی یک جامعه بر محور قواعد جزای عمومی و آئین دادرسی کیفری و اجرای آن در جامعه دور میزند و برهمین محور باید سنجیده شود.‏

‏به موجب این گونه اصول قانونی است که اشخاص می‌دانند چه عملی جرم است تا اگر مرتکب شوند مجازات می‌شوند و اگر اجتناب کنند با خیال راحت می‌توانند در کنار خانواده با آرامش به زندگی ادامه دهند و کسی به آنان کاری ندارد؟ و در فرض ارتکاب به چه مجازاتی مجازات می‌شوند و چگونه و با چه آداب و موازینی مجازات بر آنها اجرا می‌گردد؟ و اگر متهم شدند از چه حقوقی برخوردارند و چگونه دردوران اتهام با آنان برخورد می‌شود و چگونه آنان می‌توانند دفاع کنند؟

معتقدم این نظام نامه‌ها هرچند نگارش و تنظیم آن در قرن حاضر انجام گرفته، ولی مبانی و اصول آن چنان عقلانی است که نمی‌تواند با تعلیمات راقیه اسلام متکی بر اجتهاد مفتوح شیعی منطبق نباشد. و لذا در دوران سابق مورد تایید فقیهان بزرگ زمان خویش نظیر آیت الله نائینی و آیت الله مدرس اعلی‌الله مقامهم و خوشبختانه پس از انقلاب اسلامی مورد تایید مراجع رسمی قرار گرفته است.

معتقدم که محور اصلی خواسته ملت ایران در انقلاب مشروطیت تحت عنوان تشکیل عدالت خانه در واقع تقنین همین اصول و موازین بوده و در انقلاب اسلامی هم، ما شاهد بودیم که یکی از انگیزه‌های خیزش مردمی نقض همین اصول در بیدادگاههای اختصاصی بود.

جناب آقای‌هاشمی شاهرودی‏

‏ تحمل بفرمائید که به صراحت به حضورتان عرض کنم که درزمان شما، نه نظرا بلکه عملاً، این رکن اساسی امنیت اجتماعی نه تنها متزلزل بلکه در ملاء‌عام ویران شد، و این بهای کمی نبود که ملت ایران پرداخت کرد. ‏

‏توجیه شرعی نقض قواعد عمومی جزا و اصول محاکمات توسط برخی از دوستان، که فقاهت آنان را اگر بپذیرم درایت و آگاهی آنان را هرگز نخواهم پذیرفت، هرچند ممکن است ارائه و برآن اصرار شود. ولی شما مرا می‌شناسید که فرزند فقاهتم، و دیرینه این درگاهم، فقیهان واقعی را از فقهیان رسانه‌ای بخوبی تشخیص می‌دهم. با شناختی که اینجانب از جنابعالی دارم، شما از آن دسته فقیهان نیستید، و امکان ندارد که از نظر فکری بتوانید با آنانی همراه شوید که توجیه گر شرعی اینگونه نقض قوانینند.

سخنرانی شما در سال 1373 در محل کار اینجانب فرهنگستان علوم پیرامون محدوده تمسک به مصلحت ثبت و ضبط است و بعید می‌دانم که در تقلب احوال تغییر نظری برایتان حاصل شده باشد.

چند روز پیش در جلسه‌ای با حضور چند تن از مسئولان نسبتاً بالای نظام سخن از اخبار وقایع اسفبارِ روز و ستمی که بر مردم رفته است، در میان بود. اخباری که به‌طور مستفیض و بلکه متواتراجمالی ثبوت آن مسلم و انکار آن غیر ممکن بود (باز هم خدا کند دروغ باشد). ناگهان یکی از ذوات محترم سکوت را شکست و با نگاهی عاقل اندر سفیه رو بمن کرد و با پوزخندی معنی‌دار گفت این اعمال که توجیه شرعی دارد!!! خدا می‌داند چنان مغز استخوانم را سوزاند که هنوز بیقرار و ناآرامم. یاد جمله حضرت مولا(ع) افتادم که فرموده است:

ولوکان امرءا مسلما مات من بعد هذا اسفا ما کان عندی ملوما بل کان عندی جدیرا.(نهج البلاغه)

مورخین آورده‌اند که وقتی حجاج بن یوسف ثقفی بدستور عبدالملک مروان خلیفه اموی، برای ایجاد خفقان و اسکات معترضین، همراه چند جلاد وارد کوفه شد مستقیما به مسجد آمد و مردم را فراخواند سپس بالای منبر رفت و اعلام داشت «هان‌ای مردم! نه به کودکانتان رحم می‌کنم ونه به پیرانتان!. بیگناهتان را به جای گناهکار مواخذه خواهم کرد و به صرف گمان تحویل جلادان خواهم داد(آخذ بالتهمة واقتل بالظنه)، همه این‌هااز اختیارات من است و هرچه من مصلحت بدانم عین شرع است!!!»

تفکر فوق دقیقا همان بافته و تافته تفقه مبتنی بر کلام اشعری است که نتیجه‌اش در کتاب المستظهری غزالی به خوبی مشهود می‌گردد.

اگر خدای ناکرده قواعد عمومی جزا و اصول محاکمات رعایت نشود و یا نقض قوانین با توجیهات ضداخلاق انسانی موجه گردد، زندگی به همین شرایط تلخ (العیاذ بالله) باز می‌گردد که مرگ بهتر ازآن زندگی است.

ما که به پیروی از اهل بیت عصمت و طهارت(ع) و اجتهاد مفتوح مبتنی بر کلام عدلیه مبتهج و بر آن مفتخر و شاکر این نعمت بزرگ هستیم، هرگز مجاز نیستیم که در تشخیص حسن عدالت و قبح ستمگری که مردم خردمند ملتمان خودشان به بداهت درک می‌کنند قیمومت شرعی نمائیم و تفکر آنان را تعطیل کنیم.

حضرت آیت الله

حضرتعالی خدمات شگرفی در دستگاه قضایی البته که انجام داده‌اید که انکار آن ناسپاسی است، ولی با کمال تأسف وقایعی در دوران ریاستتان به خصوص در روزهای اخیر رخداد که ملت ایران طعم تلخش را هیچگاه از یاد نخواهد برد. وقایعی که چه به دست کارگزاران قوه مجریه انجام یافته باشد و چه بدست ظابطین قضایی و چه بدست دارندگان پایه قضایی همه و همه مسئولش قوه قضائیه‌ای است که شما مسئولیتش را به عهده داشتید.

حضرت آیت الله!

مطمئن باشید شما در راس قوه‌ای قرار داشتید که علیرغم همه ویرانی‌ها و خرابی‌ها به دلیل طبع کار و ساختار باقیمانده از پیش هنوز هم قضات شجاع، متشخص، پاکدامن و دارای وثاقت قضایی وجود دارند.

شما می‌توانستید با حمایت از استقلال قضایی بسیاری از مشکلاتی که ساعت‌ها وقت قوه مقننه را می‌گرفت و از کارهای مهمتر باز می‌داشت به آسانی حل کنید، که نکردید.

شما در حوادث اخیر می‌توانستید آمرین قانونی در هر پست و مقامی که هستند و مامورین متخلف از موازین اخلاقی را به دست قضات شریف آگاه به قوانین محاکمه کنید که لااقل تا امروز که واپسین روزهای ریاستتان است، نکرده‌اید.

شگفتا! کار قوه قضائیه به جایی رسیده که از یکسو توسط ائمه جمعه موقّته توصیه به بی‌رحمی شوند و حدیث شریف لا دین لمن لا رحم له را فراموش کنند و یا به «گرفتن اعتراف!!» مفتخر گردند و از سوی دیگر توسط ریاست قوه مجریه به رعایت رافت اسلامی و کرامت انسانی مورد خطاب قرار گیرند. البته بسیار خوب سفارشی بود که ایشان فرمودند -شکرالله سعیهم- ولی آیا بهتر نبود که رئیس‌جمهور دولت نهم به جای چنین خطاب بشر دوستانه به جنابعالی یا لا اقل در جنب آن، عتاب قانونی به وزیر کشورشان می‌کردند و وی را تحویل دستگاه عدالت می‌دادند؟ وزیری که تحت مسئولیت وی چنین وقایع شرم‌آوری اتفاق افتاده است مگر می‌تواند مسئول نباشد؟ آیا این نتیجه تاخیر حضرتعالی در اقدام قضایی نیست؟

به موجب قوانین مدون مملکتی کلیه زندان‌های کشور زیر نظر قوه قضائیه اداره می‌شود، و مسئولیتش با این قوه می‌باشد. آیا بهتر نبود که قبل از صدور فرمان مقام معظم رهبری مبنی بر تعطیل «زندان کهریزک»، شما خودتان دستور بازرسی صادر می‌فرمودید و چنانچه آنرا فاقد معیارهای لازم می‌دیدید مبادرت به تعطیل آن می‌کردید؟ شما آنقدر تاخیر فرمودید تا این مدخل در دائرة المعارف‌های جهانی بنام حکومت دینی ایران در کنار مدخل‌های زندان‌های گوانتانامو و ابوغریب در زمان معاصر با کمال تأسف وارد شد.

از منبع موثقی شنیدم که یکی از مراجع تقلید معاصر که از راه دور محاکمه‌ای که از سیمای ایران پخش می‌شد پیگیری می‌کردند، به همان منبع فرموده بودند که بهتراست لااقل این محاکمات را که ننگی است برای قضای اسلامی!! از تلویزیون پخش نشود.

عزیزانی که با زندگی صاحب این قلم آشنایند می‌دانند که صراحت وی تازگی ندارد و سوابق اوراقی که تحت عنوان گزارش خطاب به شورای عالی قضایی وقت و یا صاحبان مناصب اجرایی نگاشته شده و در بایگانی سازمان بازرسی کل کشور علی القاعده موجود است، گواه و اثبات کننده این مدعاست. صاحبان مناصب اجرایی آن زمان که در عمل به گزارشات این ناصح مشفق و درخواست خالصانه وی مبنی بر اجرای صحیح قوانین را اهتمام نکردند و آن روز او را در پافشاری بر نهادینه کردن زندگی مدنی و تحت لوای قانون را یاری ننمودند، امروز گرفتار کمند نقض قوانین شده‌اند. و باز هم معتقدم نقض قانون به نفع هیچکس نخواهد بود هرچه در آن تاخیر شود ظلم و ستم به همه می‌باشد.

از اینکه سخن به درازا کشید عذر می‌خواهم. آنچه عرض شد دراین روزهای آخرین مسئولیت حضرتعالی هر چند نوشداروی پس از مرگ سهراب است. ولی به هرحال این سطور شاید برای آیندگان مفید و برای شما نقطه افسوسی باشد که ای کاش در حوزه علمیه به کار تدریس و پژوهش ادامه داده بودید و هرگز به این ورطه خطیر پای نمی‌نهادید و به همان نقطه امید استاد شهید بزرگوارتان واصل می‌شدید.

عریضه را با بیتی از غزل خواجه شیراز به آخر می‌برم:

به قد و چهره هرآنکوکه ماه مجلس شد
جهـان بگیـرد اگر دادگستـری دانـد

سید مصطفی محقق داماد
۱۱ مرداد ۸۸‏

میرحسین موسوی: انتخابات عمق مشکلات کشور را پیش روی ما گذاشت

دیدار جوانان با مهندس موسوی در روز جوان:
میرحسین موسوی: انتخابات عمق مشکلات کشور را پیش روی ما گذاشت


قلم - «انتخابات مشکلات کشور و عمق آنها را پیش روی ما گذاشت، و این کم دستاوردی نیست زیرا اذعان به مشکل می‌تواند مقدمه‌ای برای حل آن باشد»، مهندس میرحسین موسوی ضمن بیان این مطلب در دیداری که 12 مرداد ماه جاری، همزمان با سالروز ولادت حضرت علی اکبر با گروهی از جوانان داشت وضعیت زندان‌ها و نحوه برگزاری دادگاه‌ها را از جمله این مشکلات دانست و گفت: «این افتخار نیست که چند معاون رئیس جمهور و وزیر و افرادی که لانه جاسوسی را گرفتند و زمانی تصاویر آنان را جلوی دوربین‌ها با سربلندی نشان می‌‌‌دادیم و راجع به آنان بحث می‌کردیم و نماد ایستادگی ما در مقابل قدرت‌های بزرگ بودند، این چنین جمعی را در یک دادگاهی با این شکل و قیافه، دسته جمعی محاکمه کنیم.»

جمعی از جوانان به نمایندگی از جوانان سراسر کشور به مناسبت خجسته میلاد حضرت علی اکبر (ع) و روز جوان با مهندس میرحسین موسوی دیدار کردند. در این دیدار صمیمی ابتدا جوانان حاضر در جلسه تحلیل خود را از اوضاع کشور ارائه دادند، آنگاه مهندس موسوی به تبیین دیدگاه‌های خود پیرامون مسائل روز پرداخت. وی در این دیدار ضمن تبریک سالروز ولادت حضرت علی اکبر و روز جوان، با اشاره به تلخی‌هایی که در آنچه پس از انتخابات 22 خرداد به وقوع پیوست گفت: در عین حال حاصل ارزشمندی نیز در این وقایع وجود داشت. این حاصل آن بود که مشکلات اساسی و مهمی که در کشور وجود دارد روبروی ما گذاشته شد. چه بسا این مشکلات و مسائل پوشیده بود و ما آنها را ندیده بودیم. خود این دستاورد، چیز کمی نیست و خیلی بزرگ است. اوایل انتخابات وقتی از مشکلات بحث می‌کردیم شاید مثل امروز فکر و احساس نمی‌کردیم که این مسائل چقدر اساسی و بنیادین هستند. ولی الان ملت ما با گوشت و پوست خود این مسائل را حس می‌کند و همه می‌دانند که مشکلی وجود دارد. خود اذعان به مشکل می‌تواند مقدمه‌ای برای حل آن باشد. یک وقت است که ما اصلاً قبول نداریم مشکلی هست. قبل از انتخابات چنین فضایی بود. ولی بعد از انتخابات معلوم شد که ما مشکلات اساسی داریم.

مهندس موسوی با اشاره به وضعیت زندان‌ها و نحوه برگزاری دادگاه‌ها افزود: این وضعیت که از زندان‌ها و نحوه دستگیری‌ها گفته می‌شود و یا این دادگاه‌های کذایی که مقابل روی ماست نشان دهنده عمق مشکلاتی است که در کشور ما وجود دارد.

ما انقلاب کرده بودیم که اگر دادگاهی هم داریم، دادگاهی باشد که برای مجرمان باشد، وضعیت روشنی داشته باشد، آزادی در آن باشد، وکلا بتوانند حضور داشته باشند و متهم بتواند در یک فضای آزاد از خودش دفاع کند و قاضی هم به صورت مستقل و آزادانه رأی دهد و همه ملت هم روند قانونی و عادلانه آن را حس کند. چرا که قوه فضائیه اساسش برای این است که وقتی متهمی دستگیر شد و با سازوکارهای حقوقی و انسانی اثبات ‌شد که مجرم است و حکمی در مورد او صادر ‌شد، این حکم آنقدر قدرت داشته باشد که وقتی اجرا شد مردم از جانب آن احساس آرامش ‌کنند. یعنی مردم وجدان ‌کنند که نتیجه کار دادگاه منصفانه و به حق بوده است. ولی الان در مورد اصل این دادگاه هم جای سؤال است و مشکلی بر مشکلات پیشین جامعه افزوده شده است. چند معاون رئیس جمهور و وزیر و افرادی که لانه جاسوسی را گرفتند و جلوی دوربین‌ها تصاویر آنان را با افتخار نشان می‌‌‌دادیم و راجع به آنان بحث می‌کردیم و نماد ایستادگی ما در مقابل قدرت‌های بزرگ بودند، این افتخار نیست که ما امروز این جمع را در یک دادگاهی به صورت دسته جمعی، به همراه صد نفر دیگر آنان را محاکمه کنیم.

نامزد دهمین دوره ریاست جمهوری در ادامه سخنان خود در ارتباط با حوادث پس از انتخابات اظهار داشت: کسانی فکر می‌کردند اگر یک عده‌ای از افراد را از احزاب و گروه‌ها که آنان مدعی بودند سران این جریان اعتراضی هستند بگیرند، حتماً صورت مسأله پاک خواهد شد ولی زنده ماندن این جریان در سطح ملی نشان داد که حذف فیزیکی و دستگیری‌ها بر این حرکت اثری نمی‌گذارد و شبکه بزرگی از مردم که نسبت به خطاهای صورت گرفته معترض است آسیب ندیده و به زندگی خودش ادامه می‌دهد. آنچه تداوم حرکت سبز مردم را برای بازگشت به قانون اساسی و روح اصیل انقلاب اسلامی تضمین می‌کند چنین حالتی است. ما باید بتوانیم با اتکا به سرمایه ارزشمندی که این حالت از حرکت مردم ایجاد می‌کند و با نظم دادن آن از همه گرایش‌ها و توان‌هایی که وجود دارد برای تامین سعادت آینده کشور حداکثر استفاده را ببریم.

مهندس موسوی ضمن تشریح تفاوت‌هایی که در حرکت اجتماعی کنونی مردم با فعالیت‌های سیاسی سازمانی و متداول وجود دارد افزود: در هویت‌های سازمانی معمولا گرایش بر این است که افراد درون یک سازمان سعی می‌کنند، اگر گفتمانی را مطرح می‌کنند و یا به ایدئولوژی خاصی پایبند هستند در تمام موارد یک نوع اجماعی نسبت به همه اجزا آن ایدئولوژی و اعتقاد یا گفتمان وجود داشته باشد و برای همین معمولا تلاش فوق‌العاده‌ای در درون این سازمان‌ها صورت می‌گیرد که یک نوع انسجام و یکدلی بر روی همه شعارها و همه خواسته‌ها بین افراد به وجود بیاید. آنچه که در انتخابات شاهدش بودیم و از آن بایستی استفاده کنیم و پند بگیریم آن است که در این انتخابات اجماع بر حداقل‌ها امکان‌پذیر شد و روی آن ایستادگی شد، به این معنا که اگر یک گروهی ده عنصر داشت که گفتمان مورد علاقه او را شکل می‌داد و در یکی از آنها با یک گروه دیگری که آن هم ده عنصر گفتمانی برای خودش داشت همراه بود، اینها می توانستند به همدیگر جوش بخورند و جمعی را بسازند.

حس ملی که در سطح کشور متولد شد از این مسأله زائیده شد که افراد سر یک مسائل اساسی و مهم در حداقل‌ها با هم ارتباط پیدا کردند. رنگ سبز که این همه مورد حمله و عناد و کینه قرار گرفته به صورت سمبلیک این را نشان می‌دهد. یعنی طرفداران موج سبز به یکدیگرمی‌گویند ما هم از جنس شماییم، ما هم دغدغه شما را داریم، ما هم مشکل شما را داریم، ما هم دغدغه ایران پیشرفته را داریم. به نظر می‌رسد آن چیزی که انتخاب می‌شود و جمع‌ها را دور هم گرد می‌آورد و از آن یک حرکتی به نفع جمهوری اسلامی، به نفع آینده کشوری می‌سازد باید چنین حالتی داشته باشد، که نیروهای حداکثری براساس خواسته‌های حداقلی بتوانند گرد هم جمع شوند و اختلافاتشان را کنار بگذارند. ما این را قانون اساسی گرفته‌ایم. قانون اساسی می‌تواند در بخش‌ها، صنوف و گروه‌های مختلف و مرجع، بسته به گرایش‌هایی که در گروه‌ها هست مورد توجه قرار بگیرد. در بخش اقتصادی یک نوع مورد توجه قرار بگیرد، در بخش فرهنگی نوعی دیگر مورد توجه باشد، در رابطه با کرامت انسانی، آزادی‌ها، عدم تجسس در احوالات شخصیه افراد، و ... این قانون و میثاق دامنه‌ای وسیع دارد.

نخست وزیر دوران دفاع مقدس در ادامه سخنان خود ضمن تحلیل وضعیت جامعه گفت: بسیاری از افراد در جامعه ما علائق مذهبی عمیقی دارند که اکثریت را هم تشکیل می‌دهند. ما قومیت‌ها را داریم، فرهنگ‌های گوناگونی را داریم. اگر میثاقی داشته باشیم که مورد اجماع همه اینها باشد و همه گرداگرد آن جمع شوند، هم می شود از دستاورهای بزرگی که انقلاب و جمهوری اسلامی داشت حمایت کرد و آنها را حفظ نمود، هم هزینه‌های کمتری پرداخت و امکان اجماع بیشتری برای تغییرات به سمت مطلوب را ایجاد کرد.

مهندس موسوی در ادامه سخنان خود به اتهامات واهی چون انقلاب مخملی و یا ارتباط با بیگانگان که به حرکات مردم نسبت داده می‌شود اشاره کرد و اظهار داشت: این اتهامات بی‌پایه در حالی ایراد می‌شود که ما دائم تأکید می‌کنیم که مسائل ما مسأئل ملی و داخلی است و ربطی به بیگانگان ندارد. حتی ایرانیان خارج از کشور هم در حمایتی که از حرکت مردم در داخل کشور کردند به خارجی‌ها پیوند نخوردند. این حس در حرکت مردم ما خیلی قوی بود و باید این رویکرد را تشدید کنیم. چرا که درونمایه‌ این حرکت تقویت هویت ملی ماست که در ذات خود نمی‌تواند بدون اجتناب از بیگانه شکل بگیرد. مسأئل ما در پیوند با بیگانه حل نمی شود و این را به عنوان یک اصل بایستی بپذیریم. مخصوصاً تجربیات 200 ساله گذشته ما نشان می دهد که لازم است ما در این زمینه مراقبت داشته باشیم. معنای آن این نیست که ما جهان را نشناسیم و از اتفاقاتی که در جهان به وقوع می‌پیوندد پند نگیریم و استفاده نکنیم. نه! اینها مواردی است که از آن استفاده می کنیم. ما نسبت به این نهضت عظیمی که آغاز شده هم در سطح ملی و هم در سطح بین‌الملی باید روشنگری کنیم. ذهن‌های خلاق و انسان‌های خوب و گروه‌های خوب را در جامعه جهانی به این سمت متمایل کنیم و از نظریات آنان هم استفاده کنیم. منتهی بحث بر سر تسلیم بودن و متأثر شدن از سیاست‌های استعماری و سیاست‌ کشورهای بزرگ است که مورد اشاره بنده است، که طبیعتاً یک فاصله‌گذاری جدی و روشنی در این رابطه باید داشته باشیم.

مهندس موسوی با تأکید بر تحمل نظر مخالف بیان داشت: ما باید با کسانی که موافق نظر ما نیستند یک ارتباط روشن و مسالمت جویانه‌ای داشته باشیم. در کشور عده‌ای هستند که شاید تعدادشان هم کم نباشد موافق عقاید ما نیستند و قرار هم نیست و نبود که موافق ما باشند. در سطح ملی اگر حرکتی داشته باشیم که صد در صد افراد یک فکر داشته باشند این مطلوب نیست. ما باید سعی کنیم با این نیروها که نظر دارند روبرو شویم و نظر آنان را بشنویم، توضیح دهیم و توضیح بشنویم. در خلال انتخابات این روحیه ارزشمند خود را به نمایش گذاشت. در خیابان‌ها و حتی در سطح ملی افرادی بودند که از نظرات خود دفاع می‌کردند و در کنار هم بودند، با هم صحبت می‌کردند، گفتگو می‌کردند بدون اینکه دعوایی با هم داشته باشند یا یقه همدیگر را بگیرند. کسی دیگری را خفه نمی‌کرد و مردم کنار هم بودند. این ممیزه، ویژگی یک جامعه پیشرفته عاقل و فهیم است. البته برخی به نفرت پراکنی دامن می‌زنند، برخی دنبال پرونده‌سازی هستند، برخی برای ایجاد دو دستگی تلاش می‌کنند، ما نباید اسیر چنین طرح هایی باشیم. همه ما به هم پیوند داریم، می‌شود که در جامعه اختلاف عقاید هم وجود داشته باشد ولی اینها هیچ کدام باعث نمی شود که ملت ما یکپارچه نباشد. همه در یک هدف مقدسی که آن اسلام و ایران پیشرفته است تلاش می‌کنیم و اینها را بایستی در گفته‌ها، نوشته‌‌ها و حرکت‌هایمان نشان دهیم.

نخست وزیر دوران امام همچنین در ارتباط با نقش جوانان در شکل‌گیری روندهای ملی گفت:

در قبل و بعد از انتخابات جوانان نقش اساسی را داشتند و در آینده هم خواهند داشت. کشور متعلق به خود شماست و ایستادگی و پایداری برگرفته از روحیه خود شماست. ما دستاوردهای بزرگی داشته‌ایم و انشاالله با حفظ همین روحیه پیش خواهیم رفت.

امیدوارم فضای هیستریکی که سعی می‌کنند دور و بر ما ایجاد شود در روحیه ما تأثیر نگذارد و با روحیه سالم کارها را پیش ببریم. مهندس موسوی در این نشست از زایش یک حس ملی قوی در جریان انتخابات خبر داد و گفت: من زایش یک حس ملی قوی را در کشورمان که افراد را به هم پیوند می‌داد در جریان انتخابات ملاحظه کردم. وقتی جوانان خودشان جمع شدند و شعارهایشان را دادند، کم‌کم این به قشرهای دیگر هم انتقال پیدا کرد و یک نوع احساس پیوند میان اقشار ایجاد شد که ما بایستی قدر آن را بدانیم. من امروز انسجام ملی را بین استان‌های مختلف و بین فرهنگ‌ها و اقشار مختلف نسبت به هم خیلی بیش از قبل از انتخابات می‌بینم. این نعمتی است که بایستی آن را قدر بدانیم و از آن استفاده کنیم.

خانم رهنورد خطاب به مادران، همسران و زنان نهضت سبز: راه سبزمان را ادامه می دهیم

پاسخ خانم رهنورد به همسر یکی از زندانیان سیاسی

خانم رهنورد خطاب به مادران، همسران و زنان نهضت سبز: راه سبزمان را ادامه می دهیم
قلم - در پی نامه فاطمه شمس، همسر محمدرضا جلایی‌پور به خانم دکتر رهنورد که خواستار تداوم مسیر جنبش سیز برای تحقق مطالبات تاریخی ملت ایران بود، خانم دکتر رهنورد، همسر میرحسین موسوی به آن نامه پاسخ داد:
گفته‌های سرشار از خرد و دردمندی شما، نماد تولد مجدد زنانی است که در سرزمین ما، سلاله ای ابدی دارند و من سی‌ودو سال پیش طلوع و تجلی او را در کتاب طلوع زن مسلمان پیش‌بینی کرده بودم.
باحضور میلیونی سرشار از انرژی، حیات ،حریت و حق طلبی زنان رشیده مان،آن زن ترسیم شده و مکتوم در صفحات کتاب «طلوع زن مسلمان» را در سیمای زنان سلحشور امروز میهنمان می‌بینیم که با فکر، گوشت و پوست و با حضور سبز خود، گویای آنند که سخن حق هرگز نمی‌میرد.


در پی نامه فاطمه شمس، همسر محمدرضا جلایی‌پور به دکتر رهنورد که خواستار تداوم مسیر جنبش سیز برای تحقق مطالبات تاریخی ملت ایران بود، خانم دکتر رهنورد، همسر میرحسین موسوی به آن نامه پاسخ داد. متن نامه بدین شرح است:

سلام بر بانوی اندیشمند و جوان، خانم فاطمه شمس و سلام بر همه دلواپسان آزادی و حقیقت و همه شیرزنانی که سبزی اندیشه‌شان، برآمده از سرخی خون دل‌های التیام نایافته و صلابتشان برخاسته از استقامت سنگ صبوری‌های تاریخی است و این راه ،خط سیری است که «هیچش کناره نیست» و البته فراز قله‌ آن به فاطمه (س) و زینب کبری می‌رسد اما گستره آن تا بی‌نهایت، سلسله‌ای از زنان بیدار دلی است که هر یک استوانه‌های تاریخند و من تبار آنها و شماعزیزان نورسته را، به خوبی می‌شناسم.

نامه شما، فاطمه عزیزم،‌ بیانیه حضور هدفمند و غیرتمندانه زن ایرانی است در عرصه تعهد، آزادی و مقاومت

گفته‌های سرشار از خرد و دردمندی شما، نماد تولد مجدد زنانی است که در سرزمین ما، سلاله ای ابدی دارند و من سی‌ودو سال پیش طلوع و تجلی او را در کتاب طلوع زن مسلمان پیش‌بینی کرده بودم.( اگرچه آن کتاب که خارج از کشور (آمریکا) کنفرانس داده شد، هرگز در ایران پس از انقلاب، تجدید چاپ نشد)، زیرا جزم‌اندیشان کهنه‌گرا و اشاعه‌دهندگان دیکتاتوری و مخالفان حقوق زن که همیشه مرا دشمن تداوم تحجر و خودکامگی خود دانسته‌اند بیشترین نقش را در به محاق کشاندن آن کتاب ایفا نمودند. باحضور میلیونی سرشار از انرژی، حیات ،حریت و حق طلبی زنان رشیده مان،آن زن ترسیم شده و مکتوم در صفحات کتاب «طلوع زن مسلمان» را در سیمای زنان سلحشور امروز میهنمان می‌بینیم که با فکر، گوشت و پوست و با حضور سبز خود، گویای آنند که سخن حق هرگز نمی‌میرد.

امروز، و در شرایط مقابله جنبش سبز مردم ایران با ساختارشکنان، زنان کشور ما در بهت و نگرانی به سر می‌برند، اما دو دسته از آنان رنج و دغدغه‌ای مضاعف را بر دوش می‌کشند. نخستین دسته، زنان اسیر و زندانی هستند که به جرم حق‌طلبی و آزادی‌خواهی اسیر شده‌اند و خدا می‌داند که در زندان با چه هتاکی‌ها و رنج‌ها روبرو هستند، که همین جا آزادی بی‌قید و شرط همه آنان را خواهانم.

دسته دیگر، زنان، دختران و مادران و همسران زندانیانی هستند که نگران حیات و پرونده‌سازی و شکنجه و هتاکی نسبت به فرزندان، دختران و شوهران، و مردان خود هستند و اغلب بی‌خبر از آنها در شدیدترین شرایط نگرانی به سر می‌برند. کیست که نداند در وضعیت‌های سخت و بحرانی، فشارهای وارده بر زنان مضاعف است و نوگلانی پرپر شده چون، نداآقا سلطان، ترانه موسوی و زنان مقاوم دیگر، در عین حال زنان و خانواده‌های زندانی که بر تارک جنبش سبز مردم ایران خواهند درخشید از این نمونه‌اند.

چه قلم‌ها که بر سر حفظ ویرانه‌های سیاه خودکامگی شکسته شده و چه اندیشه ها که به محاق رانده شده است،‌اما حقیقتی که از ساحت قلم می‌تراود، فقط کلماتی مکتوب در سینه صفحات نیست. بلکه در سویدای کالبد واژگان، روح بلند مفاهیم به هزاران شکل شکفته می‌شود و شاهدمثال آن، زن امروز ایرانی‌است که شما، خانم فاطمه شمس( همسر آقای محمدرضا جلایی‌پور زندانی) یکی از نمونه‌های آن هستید.

شما از روی تعهد و نه از روی ریا و تفاخر از فضایل همسرتان( محمدرضا )گفتید و به حق گفتید، و کیست که نداند، اما به راستی که جوانان ایرانی همه با فضیلت‌ و حق‌طلب و عدالت‌خواهند، و البته شاید از دید ستم ‌پیشگان، این جرم بزرگی است که جوانان باید تاوان آن را با شکنجه شدن‌ها و گلوله‌باران شدن‌ها پس بدهند، و بیگناه پرپر شوند.

اما مباد که به فاصله یکصد سال، یعنی از انقلاب مشروطه، تاکنون همچنان سخن عارف شاعر دلسوخته،‌که با سوگواری می‌سرود؛ "از خون جوانان وطن لاله دمیده،" باز هم تداوم یابد. لهذا، برای پایان دادن به این مرثیه است که اکنون، ما راه را، علی‌رغم سختی‌ها و فراز و نشیب‌هایش ادامه می‌دهیم و برای نیل به مقصد مطلوب، بر استواری و پایداری خود هم سوگند شده‌ایم. من هم قطره کوچکی هستم در کنار دریای خروشان همت مردم ایران و مادران عزیزان شهیدی، چون نداآقاسلطان، ترانه موسوی و سهراب اعرابی و محسن روح‌الامینی و کامرانی‌ها و همسران چشم‌انتظار و صبوری چون شما، فاطمه عزیز و بسیاری دیگر که شاید در میان ما هستند اما ناشناخته‌اند لیکن در سپهر حریت و حقیقت، درخشان و پرتوافکن و ماندگار خواهند بود،‌ملت ما راه خود را به خوبی شناخته و تحصیل آرمانهایش را منوط به عدم انحراف از آموزه‌های امام وشهیدان و قانون اساسی و پیگیری رفتاری مدنی می‌داند و برای آن جانفشانی می‌کند، در این مسیر جان و آبروی زهرا رهنورد، هدیه ناقابلی برای تحقق چنین هدف متعالی است و بارها گفته‌ام که حاضرم هزار بار تیرباران شوم اما قطره خون بیگناهی، از ستم دژخیمان، بر زمین نریزد.

امروز همه ما با ایمان و دلاوری و سلحشوری راه سبزمان را ادامه می‌دهیم.

ملت ما اطمینان دارد که به قله رفیع مردم‌سالاری حقیقی خواهد رسید و درفش آزادی معونیت، رفاه و عدالت را برفراز آن به اهتزار خواهد آورد و با این امید که برای همیشه زندان‌های سیاسی در سرزمین ما برچیده شود و زندانی سیاسی نداشته باشیم از این روی است که یکدیگر را خطاب می‌کنیم :

"تو پای به ره نه و هیچ مپرس خود راه بگویدت که چون باید رفت"

آری "ان موعدکم الصبح، الیس صبح بقریب"

وعده ما، صبحدم. آیا نزدیک نیست

زهرا رهنورد

موسوی: جنبش حق‌طلبانه مردم کوچکترین ارتباطی با خارج ندارد/ سرشت جنبش مردم،جنبه مسالمت‌آمیز دارد

در گفت وگو با قلم
موسوی: جنبش حق‌طلبانه مردم کوچکترین ارتباطی با خارج ندارد/ سرشت جنبش مردم،جنبه مسالمت‌آمیز دارد
قلم - میرحسین موسوی تاکید کرد: شعار کلیدی مردم در راه سبزی که برگزیده‌اند، "جمهوری اسلامی نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر" است.
مهندس میرحسین موسوی روز شنبه در گفت‌وگویی کوتاه با قلم‌نیوز، درباره شعارهای نهضت سبز در در اجتماعات اظهار کرد: شعارهایی مورد حمایت راه سبز میلیونی مردم است که فراتر از قانون اساسی جمهوری اسلامی نرود. خواسته مردم دفاع از جمهوریت نظام در کنار اسلامیت آن است و شعار جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد در بیان این جنبه از مطالبات آنان نقش راهبردی دارد. موسوی همچنین با تاکید بر ظرفیت‌های قانون اساسی افزود: ما به دنبال آزادی، عدالت و کرامت انسانی هستیم و اینها اهدافی هستند که تحققشان با اجماع و تاکید گسترده و تحول‌آفرین مردم بر چارچوب قانون اساسی و مطالبه‌شان برای اجرای کامل و دقیق آن امکان‌پذیر است. ما باید بدانیم برای آن که تغییر به سمت مطلوب صورت گیرد، اجماعی در مورد چنین چارچوبی جنبه سرنوشت ساز دارد و گرنه وارد یک دوران هرج و مرج خواهیم شد. وی درباره ماهیت مطالبات مردم افزود: سرشت جنبش مردم جنبه مسالمت‌آمیز دارد و متکی به خواست عمومی برای استیفای حقوقشان است که در انتخابات گذشته پایمال شده است. موسوی با اشاره به دروغ‌پراکنی‌های رسانه غیرملی و برخی افراد و تریبون‌ها تاکید کرد: به‌رغم ادعای مخالفان، این جنبش حق‌طلبانه و معنوی کوچکترین ارتباطی با خارج ندارد و کاملا داخلی است و ملت ما به خوبی نسبت به اهمیت این فاصله‌گذاری با بیگانگان آگاه است و بر اساس تجربیات دویست‌ساله خود نسبت به نیات اجانب با سوءظن برخورد می‌کند. وی همچنین افزود: در حرکت عظیمی که در سراسر جهان از سوی ایرانیان مقیم خارج در دفاع از مردم داخل کشور صورت گرفت، به طور محسوسی این فاصله‌گذاری نمایان بود و جا دارد از همه این هموطنان سپاس‌گزاری و تقدیر شود.

بیانیه شماره 10 مهندس میرحسین موسوی در مورد دادگاه گروهی از فعالان نهضت سبز



قلم - مهندس میرحسین موسوی در مورد دادگاه گروهی از فعالان نهضت سبز بیانیه منتشر کرد.

در این بیانیه آمده است:

بسم الله الرحمن الرحیم

می‌گویند فرزندان انقلاب در دادگاهی که دیروز تشکیل شده بود به ارتباط با بیگانه و برنامه‌ریزی برای ساقط کردن نظام جمهوری اسلامی اعتراف کرده‌اند. اینجانب در سخنان آنان دقیق شدم و در حقیقت آن چنین چیزی نیافتم، بلکه شنیدم که با ناله‌ای عمیق از سرگذشت دردناک خود در این پنجاه روز می گفتند؛ انسان‌هایی له شده که ممکن بود به هرچیز دیگری هم که به آن الزام شود اقرار کنند به راستی چه چیز دیگری جز داستان رنج‌هایی که کشیده‌اند ممکن است بگویند. می‌گفتند محسن روح‌الامینی حق داشت که شهید شد. می گفتند که اگر 50 روز ایستادگی نکرده بودیم این نمایش هفته‌ها پیش برگزار می‌شد. می‌‌گفتند هرچه را که به آنان می‌گفتند تا گفته باشند که اینها حرف‌های ما نیست.
دندان شکنجه‌گران واعتراف‌گیران دیگر به استخوان مردم رسیده است تا جایی که اینک از میان کسانی قربانی می‌گیرند که خدمات بزرگ به کشور و نظام در کارنامه دارند و به تهدید دیگرانی سرگرمند که در نشو و نمای این نهضت و تاسیس نظام برخاسته‌ از آن برجسته‌ترین نقش‌ها را بر عهده داشته‌اند. آیا کسانی را که آرزوی شهادت در راه نورانی انقلاب اسلامی داشته‌اند به چیزی کمتر از آن تهدید می‌کنید؟ یا پس از به مسلخ بردن جمهوریت نظام، اسلامیت و آبروی آن را هم با این بی‌آبرویی‌ها هدف گرفته‌اید؟ تنها داوری قطعی وجدان بشری از مشاهدة دادگاه‌هایی اینچنین فرمایشی سقوط اخلاقی و بی‌اعتباری صحنه‌گردانان آن است.
صحنه‌هایی که دیدیم و دیدید جز تدارکی ناشیانه برای شروع به کار دولت دهم نیست. از دادگاهی که همه چیزش تقلبی است انتظار دارند عدم وقوع تقلب در انتخابات را اثبات کند. اگر شما اهل تقلب نیستید آن را در رعایت ظواهر اولیه یک دادرسی قضایی به نمایش بگذارید. با دادخواستی سخیف با طرح مطالبی بی‌ربط، با استناد به کتاب‌هایی که به خروار خمیر می‌شوند، با تکیه بر گزارش خبرنگارانی که نامشان را هم کسی نشنیده است و با استناد به اعتراف‌هایی که رنگ شکنجه‌های قرون وسطایی از آن هویداست انتظار دارند ملت را به چه چیز قانع کنند؟ آیا نخوانده‌اند که پیامبر اکرم (ص) فرمود برای کسی که بعد از شکنجه اقرار کند حدی نیست یا کسی که در زندان یا قید و بند باشد و او را تهدید کرده باشند اقراری برای او نیست (الغدیر جلد ششم).
مردم ما با فرزندان خود که دیشب پس از 50 روز بی‌خبری چهرةشان را دیدند احساس همدردی می‌کنند. برادران ما! غمگین نباشید. بدانید که مردم وضعیت شما را درک می‌کنند و می‌دانند که حفظ جان شما واجب‌تر از هر چیز دیگر است. زود خواهد بود که ملت محاکمه مرتکبین این فجایع را شاهد باشد و بازجویان و شکنجه‌گرانی که این‌گونه با جان و آبروی او بازی می‌کنند بشناسد.
وَلَوْ یُؤَاخِذُ اللّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِم مَّا تَرَکَ عَلَیْهَا مِن دَآبَّةٍ وَلَکِن یُؤَخِّرُهُمْ إلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَإِذَا جَاء أَجَلُهُمْ لاَ یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ یَسْتَقْدِمُونَ
و اگر خداوند مردم را به [سزاى] ستمشان مؤاخذه مى‏کرد جنبنده‏اى بر روى زمین باقى نمى‏گذاشت لیکن [کیفر] آنان را تا وقتى معین بازپس مى‏اندازد و چون اجلشان فرا رسد ساعتى آن را پس و پیش نمى‏توانند افکنند .



میرحسین موسوی